مقدمه
هویت ملی به احساس تعلق، شناخت مشترک و وفاداری افراد به ملت و کشور خود اشاره دارد. این مفهوم، ترکیبی از ابعاد گوناگونی نظیر مذهب، فرهنگ، تاریخ، موقعیت سرزمینی، سیاست و زبان است که سبب میشود افراد خود را بخشی از جامعهای بزرگتر بدانند. این ابعاد از یکدیگر جدا نیستند و در مجموع، مقولهی هویت ملی را شکل میدهند. هویت ملی، نقشی اساسی در انسجام اجتماعی، ثبات سیاسی و تقویت حس مشترک میان شهروندان ایفا میکند. این مفهوم میتواند تحت تأثیر عواملی مانند آموزش، رسانهها، سیاستهای دولت و تعاملات اجتماعی، شکل بگیرد، رشد کند یا دچار دگرگونی شود. در ادامه با هر یک از ابعاد هویت ملی ایرانیان بیشتر آشنا میشویم.
دین و مذهب؛ مهمترین عامل شکلگیری هویت ملی
دین، پایههای فکری و اعتقادی افراد را شکل میدهد و سرلوحهی بسیاری از رفتارهای آیندهی آنان میگردد. اسلام بهعنوان یکی از ستونهای اصلی هویت ملی ایرانیان، نقشی اثرگذار و چندبُعدی ایفا کرده است؛ بهگونهای که هم در وحدت ملی مؤثر بوده و هم ایران را در سطح جهانی متمایز ساخته است. اسلام، عامل پیوند فرهنگی اقوام مختلف ایران شده و با پذیرش عمومی، به بستری برای همبستگی اجتماعی تبدیل شده است. اقوام گوناگون ایران، در چارچوب دین مشترک، به هویتی واحد دست یافتهاند. ایرانیان اسلام را نه از سر اجبار، بلکه با ویژگیهای بومی خود پذیرفتند؛ نمودهایی مانند معماری ایرانی-اسلامی، عرفان ایرانی-اسلامی، علوم اسلامی و حتی تقویم هجری شمسی که پایههایی اسلامی دارد، نمونههایی از این تلفیقاند. مفاهیمی همچون جهاد، ایثار و شهادت، نهتنها در شکلگیری انقلاب اسلامی و مقاومت در دوران دفاع مقدس نقش داشتند، بلکه از دیرباز با الهام از عاشورا و نهضت امام حسین(ع)، نماد ایستادگی در برابر ظلم بهشمار میرفتند. با این حال، برخی جریانهای فکری، میان ایرانیت و اسلامیت تقابل ایجاد میکنند؛ مانند پانایرانیستهای افراطی یا برخی گروههای سکولار. آنان میکوشند جامعه را «دوقطبی» سازند، در حالی که تجربهی تاریخی ایران نشان میدهد اسلام نهتنها دین تحمیلی نبوده، بلکه بخشی از فرهنگ و تمدن ایرانی شده است. از نخستین سدههای ورود اسلام، این دین در کنار مؤلفههای فرهنگی ایران به عامل هویتساز تبدیل شد. شرط تداوم این نقش، جلوگیری از تحریف دین و ارائهی روایتی صحیح، جذاب و متناسب با تحولات فناوری است. این تطبیق، بدعت نیست بلکه ضرورتی برای روشهای نوین تبیین آموزههای دینی است.
تاریخ و اسطوره؛ حافظهی ملی و هویتسازان فرهنگی
تاریخ و اسطورهها نقشی بنیادین در شکلگیری حس تعلق و انسجام اجتماعی ایفا میکنند. آنها حافظهی جمعی یک ملتاند و زمینهای برای پیوند گذشته با حال فراهم میآورند. تمدن ایرانی با تاریخی چند هزار ساله، پیوندی عمیق با اسطورهها و وقایع تاریخی دارد. رخدادهای مهمی همچون حملهی مغول، جنگ ایران و عراق یا جنبشهای مقاومت مانند قیام تنباکو، تجربههای مشترکی هستند که اقوام ایرانی را به «ما»یی واحد بدل کردهاند. تحریف تاریخ، تهدیدی جدی برای هویت ملی است؛ زیرا با پوشاندن یا وارونهنمایی واقعیتها، نگرش مردم را نسبت به گذشته و حال دگرگون میسازد. در نقطهی مقابل، اسطورهها همچون رستم، کوروش و شهدای معاصر، الگوهای عدالت، شجاعت و ایثار را زنده نگه میدارند. شاهنامهی فردوسی، با محوریت زبان فارسی وحدت اقوام را تقویت کرده و شخصیتهایی چون آرش کمانگیر و امام حسین(ع) به نمادهای مقاومت و فداکاری بدل شدهاند. با این حال، با کمرنگ شدن آموزش تاریخ و تغییر ذائقهی نسل جدید، اسطورهها رو به فراموشیاند و جای خود را به شخصیتهای غربی دادهاند. برای احیای این بخش از هویت ملی، بهرهگیری از ابزارهای نوین مانند پویانمایی، بازیهای رایانهای، فیلم و مستند ضرورت دارد. تاریخ و اسطورهها، DNA فرهنگی هر ملتاند و ایرانیان با تکیه بر تمدن غنی خود، میتوانند هویت ملی را در جهان معاصر پویا نگه دارند، بهشرط آنکه روایت این میراث به زبانی امروزی و دقیق انجام شود.
قومیت، وحدت و تهدید تجزیهطلبی
تنوع قومی در ایران، نهتنها تهدید نیست، بلکه منبعی برای غنای فرهنگی است. اما در برخی مقاطع، تحریک قومگرایی افراطی توسط گروههای معاند داخلی و خارجی، موجب «تعارض هویتی» شده است. آنها از طریق رسانه و فضای مجازی، مسائل جزئی مانند زبان، پوشش و سنتهای محلی را برجسته کرده و با القای تبعیض، در پی تضعیف وحدت ملی هستند. برای نمونه، سالهاست که برخی مدعیاند استان سیستان و بلوچستان مورد بیتوجهی قرار گرفته است؛ در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. زمانیکه مردم تنها مشکلات را ببینند و دستاوردهای ملی را نادیده بگیرند، حس تعلقشان به هویت ملی تضعیف میشود؛ هدفی که تجزیهطلبان دنبال میکنند. در حالیکه هویت ملی، از مجموعهی هویتهای محلی تشکیل شده است و نباید آنها را در تقابل قرار داد. انسجام اجتماعی بالا، ضامن کاهش تنشهای داخلی و مقاومت بیشتر در برابر تبلیغات دشمن است.
رسانه و فضای مجازی؛ ابزار هویتساز یا تهدید هویتی؟
رسانهها، بهویژه رسانههای رسمی، در تقویت هویت ملی نقش مؤثری دارند؛ از طریق نمایش جاذبههای کشور، معرفی اقوام و پخش مستندهای تاریخی. در مقابل، فضای مجازی بهدلیل گستردگی و سهولت دسترسی، میتواند هم فرصتی برای ترویج فرهنگ ایرانی باشد و هم تهدیدی جدی در صورت مدیریت نادرست. روایت اول از مسائل داخلی اگر بهدرستی و بر پایهی فرهنگ ایرانی بیان شود، دست دشمن برای تحریف و سوءاستفاده بسته میشود. در عین حال، همین بستر میتواند محملی برای اشاعهی ارزشهای بیگانه و ضدفرهنگی باشد. اگر فضای مجازی به حال خود رها شود، به ابزاری در خدمت جنگ نرم دشمن بدل خواهد شد. بنابراین، مدیریت هوشمند این فضا و تقویت رسانههای متعهد، ضرورتی راهبردی برای صیانت از امنیت ملی است.
راهبردهای تقویت هویت ملی
برای تقویت هویت ملی، باید مجموعهای از سیاستهای کلان، فرهنگی، آموزشی و رسانهای بهصورت هماهنگ تدوین و اجرا شود. شرط موفقیت این سیاستها، التزام نهادهای مسئول به اجرای کامل و دقیق آنهاست. برخی از این سیاستها عبارتاند از:
- آموزش جامع و بدون تحریف تاریخ در نظام آموزشی
- معرفی مفاخر علمی، ادبی و تمدنی ایران بهویژه در دوران معاصر
- حفظ و احیای میراث فرهنگی مانند معماری سنتی، لباسهای محلی و آثار باستانی
- تولید آثار رسانهای با محوریت شخصیتها و وقایع تاریخی
- مقابله با تحریفات رسانهای از طریق رسانههای متعهد و شبکههای اجتماعی
- تقویت دیپلماسی فرهنگی و گفتوگوی میانفرهنگی برای تحکیم وحدت اقوام
از طرفی شرایط موفقیت این سیاستها عبارتاند از:
- مردممحور بودن، نه صرفاً دولتمحور
- مبتنی بودن بر جذابیت، نه اجبار و تحمیل
- بلندمدت بودن برنامهریزیها
- مشارکت همهی اقوام و گروهها، نه سیاستهای یکسویه و از بالا به پایین
سخن پایانی
هویت ملی، ستون فقرات ثبات و پیشرفت یک جامعه است؛ سرمایهای پنهان که اگر بهدرستی فهم، تقویت و پاسداری شود، میتواند ملتها را در برابر بحرانها، تفرقهها و تهدیدهای فرهنگی و سیاسی بیمه کند. در ایران، این هویت بر پایهی مؤلفههایی چون دین، تاریخ، اسطورهها، زبان و تنوع قومی شکل گرفته و قرنها دوام آورده است. اما در جهان امروز، این سرمایه معنوی به مراقبت بیشتری نیاز دارد؛ زیرا هجمههای رسانهای، تحریفات تاریخی و دوقطبیسازیهای مغرضانه، آن را در معرض فرسایش قرار دادهاست. حفظ و تقویت هویت ملی، نه با شعار، بلکه با برنامهریزی بلندمدت، آموزش مؤثر، تولید فرهنگی خلاق و مشارکت واقعی مردم محقق میشود. زمانیکه همهی اقشار جامعه، بهویژه نسل جوان، احساس کنند که گذشته، حال و آیندهی این سرزمین به آنها تعلق دارد، آنگاه وحدت نه یک اجبار، بلکه یک انتخاب آگاهانه خواهد بود.

علیرضا آلبویه
پژوهشگر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه