مقالات رصدخانه فرتو

مقالات رصدخانه فرتو

آنچه مرکانتیلیست‌ها درست فهمیدند

با آنکه اقتصاد مدرن تا حد زیادی بر شالودۀ نقد آدام اسمیت بر مرکانتیلیسم بنا شده است، دنی رودریک یادآور می‌شود که این نقد، در عین اهمیتش، به شکل‌گیری نوعی غفلت در اندیشۀ اقتصادی انجامیده است. به‌زعم او، سه اصول محوری مرکانتیلیستی، برخلاف تصویری که معمولاً از آن‌ها ارائه می‌شود، نه‌تنها بی‌اعتبار نشده‌اند، بلکه در عمل کارآمد باقی مانده‌اند و حتی در شکل‌گیری برخی از موفق‌ترین تجربه‌های اقتصادی دوران معاصر نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند: ۱. اولویت تولید بر مصرف: برخلاف تمرکز اسمیت بر مصرف‌کننده، مرکانتیلیست‌ها بر اهمیت تولید، مشاغل و ساختار اقتصاد تأکید داشتند. این دیدگاه به درک بهتر پیامدهای اجتماعی و سیاسی تحولات اقتصادی کمک می‌کند. ۲. همکاری نزدیک دولت و کسب‌وکار: در حالی که تفکر اسمیت از یک رابطه مبتنی بر فاصله (arm’s length) برای جلوگیری از فساد حمایت می‌کند، رویکرد مرکانتیلیستی یک همکاری نزدیک و تکرارشونده را برای یادگیری و تطبیق سریع سیاست‌ها تشویق می‌کند. ۳. عمل‌گرایی در برابر نسخه‌های جهانی: مرکانتیلیسم به جای ارائه راه‌حل‌های جهان‌شمول، بر سیاست‌های عمل‌گرایانه، زمینه‌محور و اغلب غیرمتعارف تأکید می‌ورزد که با شرایط محلی سازگار شده‌اند. این اصول مرکانتیلیستی نه تنها در راهبُردهای رشد معجزه‌آسای شرق آسیا (به‌ویژه چین) قابل مشاهده است، بلکه به توضیح واکنش‌های منفی اخیر علیه جهانی‌شدن و ظهور پوپولیسم کمک می‌کند. علاوه بر این، در گذار به اقتصاد سبز، سیاست‌های صنعتی به سبک مرکانتیلیستی در ترویج انرژی‌های تجدیدپذیر بسیار مؤثرتر از راه‌حل‌های مبتنی بر بازار مانند مالیات بر کربن عمل کرده‌اند. در نهایت، رودریک نتیجه می‌گیرد که یک رویکرد متعادل که بینش‌های قدرتمند اسمیت در مورد بازار را با عمل‌گرایی مرکانتیلیستی در مورد تولید و نقش دولت ترکیب کند، برای سیاست‌گذاری مؤثر ضروری است.

آنچه مرکانتیلیست‌ها درست فهمیدند بیشتر بخوانید »

چگونه هیرشمن بدبینی نسبت به توسعه جهان سوم را به چالش کشید؟

آلبرت هیرشمن 1992

این نوشتار به ایده‌های اصلی آلبرت هیرشمن در مقالۀ «اقتصاد سیاسی و امکان‌گرایی» می‌پردازد. این مقاله در کتاب «گرایشی به امید» منتشر شده است. هیرشمن استدلال می‌کند که اقتصاد و علوم سیاسی باید از انزوای رشته‌ای خود خارج شوند و به بررسی تعاملات پیچیدۀ میان نیروهای اقتصادی و سیاسی بپردازند. او با نقد مدل‌های ابتدایی که صرفاً یک حوزه را پیش‌نیاز دیگری می‌دانند، دو رویکرد اصلی را برای ایجاد پیوند میان این دو رشته مطرح می‌کند: «نظریه‌های اقتصادیِ سیاست» که ابزارهای اقتصادی را در پدیده‌های سیاسی به کار می‌گیرند و «ابعاد سیاسیِ پدیده‌های اقتصادی» که به کشف پیامدهای سیاسی پنهان در مفاهیم و رویدادهای اقتصادی می‌پردازد.
هیرشمن با الهام از الگوی مارکسی، مدلی پویا از تعامل میان سیاست و اقتصاد ارائه می‌دهد که در آن نیروهای اقتصادی در یک چارچوب سیاسی-نهادی مشخص پیش می‌روند تا زمانی که آن چارچوب به «قید» تبدیل شود و نیاز به تغییر سیاسی را ایجاب کند. این فرایند که به قانون بازدهی نزولی شباهت دارد، به زنجیره‌هایی از پیشرفت اقتصادی و اصلاحات سیاسی منجر می‌شود. علاوه بر این، او بر نقش «ادراک نادرست» در ایجاد نوسان میان نیروهای بازار و غیر بازار تأکید می‌کند و این ایده را مطرح می‌سازد که تناوب سیاست‌ها ممکن است از یک ترکیب بهینۀ پایدار، برتر باشد.
فلسفۀ بنیادین هیرشمن که آن را «امکان‌گرایی» می‌نامد، علوم اجتماعی را به فراتر رفتن از جستجوی قوانین کلی و پرداختن به یکتایی، خلاقیت و امکانات پیش‌بینی‌نشده در تغییرات اجتماعی فرامی‌خواند. او استدلال می‌کند که تغییرات بزرگ اجتماعی اغلب از مسیرهای غیرمنتظره‌ای حاصل می‌شوند، از جمله «موهبت‌های در لباس مبدل» (موانعی که به مزیت تبدیل می‌شوند)، «توالی‌های معکوس» (جایی که عمل، مقدم بر باور است) و به‌ویژه «پیامدهای ناخواسته»ی اقداماتی که برای حفظ وضع موجود طراحی شده‌اند. این رویکرد در برابر جبرگرایی قرار دارد و از «حقِ داشتن آینده‌ای پیش‌بینی‌نشده» دفاع می‌کند.

چگونه هیرشمن بدبینی نسبت به توسعه جهان سوم را به چالش کشید؟ بیشتر بخوانید »

سیاست‌های فرهنگی در مواجهه با تغییرات سبک زندگی: از تقابل تا همزیستی

سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران گرفتار تأخیر و واکنش‌های سلبی است؛ پدیده‌هایی، چون توقیف سریال‌ها و پلمپ کافه‌ها، نتیجه همین ضعف نهادی و تأخیر تصمیم‌گیری‌اند.

سیاست‌های فرهنگی در مواجهه با تغییرات سبک زندگی: از تقابل تا همزیستی بیشتر بخوانید »

معرفی مقاله «هوش مصنوعی و کار خلاق»

هوش مصنوعی و کار در صنایع خلاق: پیوستگی دیجیتال یا گسست؟ بررسی اثرات هوش مصنوعی بر نیروی کار و خلاقیت در صنایع فرهنگی (کریستوفر اریکسون، 2024) «هوش مصنوعی در صنایع فرهنگی و خلاقیت»، بحثی است که از سال‌ها پیش مطرح بوده و حالا به شکل گسترده‌تری در کارهای روزمره هنری و تولید محتوا نفوذ کرده

معرفی مقاله «هوش مصنوعی و کار خلاق» بیشتر بخوانید »

سرمایه پنهان؛ تحلیلی در باب ابعاد و اهمیت هویت ملی

هویت ملی، ستون فقرات ثبات و پیشرفت یک جامعه است؛ سرمایه‌ای پنهان که اگر به‌درستی فهم، تقویت و پاسداری شود، می‌تواند ملت‌ها را در برابر بحران‌ها، تفرقه‌ها و تهدیدهای فرهنگی و سیاسی بیمه کند.

سرمایه پنهان؛ تحلیلی در باب ابعاد و اهمیت هویت ملی بیشتر بخوانید »