هسته‌ها

آنچه مرکانتیلیست‌ها درست فهمیدند

با آنکه اقتصاد مدرن تا حد زیادی بر شالودۀ نقد آدام اسمیت بر مرکانتیلیسم بنا شده است، دنی رودریک یادآور می‌شود که این نقد، در عین اهمیتش، به شکل‌گیری نوعی غفلت در اندیشۀ اقتصادی انجامیده است. به‌زعم او، سه اصول محوری مرکانتیلیستی، برخلاف تصویری که معمولاً از آن‌ها ارائه می‌شود، نه‌تنها بی‌اعتبار نشده‌اند، بلکه در عمل کارآمد باقی مانده‌اند و حتی در شکل‌گیری برخی از موفق‌ترین تجربه‌های اقتصادی دوران معاصر نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند: ۱. اولویت تولید بر مصرف: برخلاف تمرکز اسمیت بر مصرف‌کننده، مرکانتیلیست‌ها بر اهمیت تولید، مشاغل و ساختار اقتصاد تأکید داشتند. این دیدگاه به درک بهتر پیامدهای اجتماعی و سیاسی تحولات اقتصادی کمک می‌کند. ۲. همکاری نزدیک دولت و کسب‌وکار: در حالی که تفکر اسمیت از یک رابطه مبتنی بر فاصله (arm’s length) برای جلوگیری از فساد حمایت می‌کند، رویکرد مرکانتیلیستی یک همکاری نزدیک و تکرارشونده را برای یادگیری و تطبیق سریع سیاست‌ها تشویق می‌کند. ۳. عمل‌گرایی در برابر نسخه‌های جهانی: مرکانتیلیسم به جای ارائه راه‌حل‌های جهان‌شمول، بر سیاست‌های عمل‌گرایانه، زمینه‌محور و اغلب غیرمتعارف تأکید می‌ورزد که با شرایط محلی سازگار شده‌اند. این اصول مرکانتیلیستی نه تنها در راهبُردهای رشد معجزه‌آسای شرق آسیا (به‌ویژه چین) قابل مشاهده است، بلکه به توضیح واکنش‌های منفی اخیر علیه جهانی‌شدن و ظهور پوپولیسم کمک می‌کند. علاوه بر این، در گذار به اقتصاد سبز، سیاست‌های صنعتی به سبک مرکانتیلیستی در ترویج انرژی‌های تجدیدپذیر بسیار مؤثرتر از راه‌حل‌های مبتنی بر بازار مانند مالیات بر کربن عمل کرده‌اند. در نهایت، رودریک نتیجه می‌گیرد که یک رویکرد متعادل که بینش‌های قدرتمند اسمیت در مورد بازار را با عمل‌گرایی مرکانتیلیستی در مورد تولید و نقش دولت ترکیب کند، برای سیاست‌گذاری مؤثر ضروری است.

آنچه مرکانتیلیست‌ها درست فهمیدند بیشتر بخوانید »

مرد خشمگین: تحلیلی بر ریشه‌های اقتصادی جنبش MAGA و سیاست‌های جایگزین آن

در این گزارش، به تحلیل قسمت دوم از فصل دوم گفت‌وگوی میان مارتین وُلف و پل کروگمن در پادکست «The Economics Show» پرداخته می‌شود. موضوع قسمت دوم، ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی پدیدۀ «مرد ماگا» (MAGA Man) و آینده سیاسی آمریکا است. در این گفت‌وگو تأکید می‌شود که یک نارضایتی اقتصادی واقعی در میان مردان آمریکایی، به‌ویژه افراد فاقد تحصیلات دانشگاهی وجود دارد؛ نارضایتی‌ای که از کاهش مشارکت نیروی کار، از دست رفتن موقعیت اجتماعی و ناتوانی در سازگاری با اقتصاد خدماتی مدرن ناشی می‌شود و به رادیکالیسم سیاسی دامن می‌زند. این بحران ریشه در تحولات ساختاری عمیقی دارد: افول مشاغل صنعتی و فیزیکی که زمانی مزیت نسبی مردان بود، گسترش اقتصاد خدماتی و دانش‌بنیان، صعود چشمگیر زنان در عرصه تحصیلی و شغلی و تمرکز فرصت‌های اقتصادی در شهرهای بزرگ که مناطق صنعتی سنتی را به حاشیه رانده است. در چنین شرایطی، جنبش ماگا و سیاست‌مدارانی مانند دونالد ترامپ با وعده احیای نظمی اقتصادی و اجتماعی که عملاً منقضی شده – از زغال‌سنگ تا تولید صنعتی انبوه – به بهره‌برداری سیاسی از نارضایتی‌ها می‌پردازند؛ وعده‌هایی که از منظر اقتصادی امکان تحقق ندارند، اما «سیاست خشم» حتی بدون ارائه نتایج ملموس نیز توان پایداری دارد. در برابر این وضعیت، یک دستور کار سیاسی جایگزین در حال شکل‌گیری است که بر بهبود «قدرت خرید» متمرکز است و حل بحران مسکن از طریق تسهیل قوانین ساخت‌وساز، افزایش تراکم شهری و توسعه حمل‌ونقل عمومی را در اولویت می‌گذارد؛ ظهور چهره‌هایی مانند زهران ممدانی، شهردار نیویورک نیز بازتابی از ظرفیت این گفتمان به شمار می‌رود. در نهایت، به نظر می‌رسد راهبرد آیندۀ چپ میانه بر ترکیبی از دو مسیر استوار باشد: ترویج سیاست‌های مبتنی بر «فراوانی» برای بهبود شرایط زندگی از طریق اصلاحات ساختاری و در عین حال، اتخاذ رویکردی پوپولیستی به‌منظور مقابله با «الیگارشی غارتگر» و پاسخگو کردن ثروتمندان؛ مسیری که با وجود نخبگان ثروتمند و ضد دموکراسی، با دشواری‌های جدی همراه خواهد بود.

مرد خشمگین: تحلیلی بر ریشه‌های اقتصادی جنبش MAGA و سیاست‌های جایگزین آن بیشتر بخوانید »

چگونه هیرشمن بدبینی نسبت به توسعه جهان سوم را به چالش کشید؟

آلبرت هیرشمن 1992

این نوشتار به ایده‌های اصلی آلبرت هیرشمن در مقالۀ «اقتصاد سیاسی و امکان‌گرایی» می‌پردازد. این مقاله در کتاب «گرایشی به امید» منتشر شده است. هیرشمن استدلال می‌کند که اقتصاد و علوم سیاسی باید از انزوای رشته‌ای خود خارج شوند و به بررسی تعاملات پیچیدۀ میان نیروهای اقتصادی و سیاسی بپردازند. او با نقد مدل‌های ابتدایی که صرفاً یک حوزه را پیش‌نیاز دیگری می‌دانند، دو رویکرد اصلی را برای ایجاد پیوند میان این دو رشته مطرح می‌کند: «نظریه‌های اقتصادیِ سیاست» که ابزارهای اقتصادی را در پدیده‌های سیاسی به کار می‌گیرند و «ابعاد سیاسیِ پدیده‌های اقتصادی» که به کشف پیامدهای سیاسی پنهان در مفاهیم و رویدادهای اقتصادی می‌پردازد.
هیرشمن با الهام از الگوی مارکسی، مدلی پویا از تعامل میان سیاست و اقتصاد ارائه می‌دهد که در آن نیروهای اقتصادی در یک چارچوب سیاسی-نهادی مشخص پیش می‌روند تا زمانی که آن چارچوب به «قید» تبدیل شود و نیاز به تغییر سیاسی را ایجاب کند. این فرایند که به قانون بازدهی نزولی شباهت دارد، به زنجیره‌هایی از پیشرفت اقتصادی و اصلاحات سیاسی منجر می‌شود. علاوه بر این، او بر نقش «ادراک نادرست» در ایجاد نوسان میان نیروهای بازار و غیر بازار تأکید می‌کند و این ایده را مطرح می‌سازد که تناوب سیاست‌ها ممکن است از یک ترکیب بهینۀ پایدار، برتر باشد.
فلسفۀ بنیادین هیرشمن که آن را «امکان‌گرایی» می‌نامد، علوم اجتماعی را به فراتر رفتن از جستجوی قوانین کلی و پرداختن به یکتایی، خلاقیت و امکانات پیش‌بینی‌نشده در تغییرات اجتماعی فرامی‌خواند. او استدلال می‌کند که تغییرات بزرگ اجتماعی اغلب از مسیرهای غیرمنتظره‌ای حاصل می‌شوند، از جمله «موهبت‌های در لباس مبدل» (موانعی که به مزیت تبدیل می‌شوند)، «توالی‌های معکوس» (جایی که عمل، مقدم بر باور است) و به‌ویژه «پیامدهای ناخواسته»ی اقداماتی که برای حفظ وضع موجود طراحی شده‌اند. این رویکرد در برابر جبرگرایی قرار دارد و از «حقِ داشتن آینده‌ای پیش‌بینی‌نشده» دفاع می‌کند.

چگونه هیرشمن بدبینی نسبت به توسعه جهان سوم را به چالش کشید؟ بیشتر بخوانید »

پایداری پول در عصر بی‌ثباتی: روایتی تازه از آینده بانکداری مرکزی

پایداری پول در عصر بی‌ثباتی

ضرورت ثبات نظام مالی هیچ اقتصادی (چه سرمایه‌داری پیشرفته و چه اقتصاد درحال‌توسعه) بدون یک نظام مالی باثبات نمی‌تواند رشد پایدار، کنترل تورم، توسعه بخش تولید و رفاه بلندمدت را تجربه کند. ثبات نظام مالی نه‌تنها یک «شرط مفید» برای کارکرد اقتصاد است؛ بلکه یک «پیش‌شرط حیاتی» برای شکل‌گیری اعتماد، مدیریت ریسک، گردش سالم اعتبار

پایداری پول در عصر بی‌ثباتی: روایتی تازه از آینده بانکداری مرکزی بیشتر بخوانید »

اقتصاد و دموکراسی آمریکا در دوره دوم ترامپ

قسمت اول از فصل دوم گفتگوی ولف-کروگمن مقدمه: ارزیابی یک سال پرآشوب این گزارش، تحلیلی از گفتگوی دو اقتصاددان برجسته، مارتین ولف از فایننشال تایمز و پل کروگمن، برنده جایزه نوبل، درباره وضعیت اقتصاد و دموکراسی ایالات متحده پس از گذشت نزدیک به یک سال از دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ است. این تحلیل نشان

اقتصاد و دموکراسی آمریکا در دوره دوم ترامپ بیشتر بخوانید »

دستور کاری برای جنوب جهانی

این نوشتار به بازنمایی و جمع‌بندی نکات اصلی مقاله «نظم نوین اقتصادی بین‌المللی برای قرن بیست ویکم: دستور کاری برای سیاست‌های صنعتی و تجاری از جنوب جهانی» می‌پردازد؛ مقاله‌ای که به قلم خوزه میگل آهومادا و هاجون چانگ نگاشته شده و در اکتبر ۲۰۲۵ در نشریه Review of Keynesian Economics  منتشر شده است.

دستور کاری برای جنوب جهانی بیشتر بخوانید »

سلسله جلسات مباحثه اقتصاد آموزش و پرورش

هسته اقتصاد‌ و فرهنگ اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه با همکاری مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار می‌کند: سلسله جلسات مباحثه اقتصاد آموزش و پرورش با محوریت کتاب The Wiley Handbook of School Choiceبا راهبری دکتر محمد صادق تراب‌زاده؛ پژوهشگر هسته عدالت اجتماعی و عدالت آموزشی مرکز رشد زمان برگزاری:شنبه‌ها از ساعت ۱۶ الی ۱۸

سلسله جلسات مباحثه اقتصاد آموزش و پرورش بیشتر بخوانید »